کد مطلب:182658 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:248

شهربانو در گذر تاریخ
درباره اصل جریان می توان گفت از جمله رخ دادهای تاریخی است كه در بسیاری از منابع روایی و تاریخی دیرینه ثبت شده است. این جریان از شهرتی بهره ور است كه می توان با قرائن و شواهد جانبی به شكل گیری آن اطمینان حاصل می نمود. بسیاری از مورخان و محدثان شیعه و سنی اصل جریان را نگاشته كه به برخی از دیرینه ترین و معتبرترین آنها به ترتیب تاریخ اشاره می شود، مانند نصر بن مزاحم (درگذشت 212) [1] ، محمد بن سعد (درگذشت 230) [2] ، یعقوبی (درگذشت 282) [3] ، محمد بن حسن صفار (درگذشت 290) [4] ، طبری (درگذشت 310) [5] ، ابن ابی ثلج بغدادی (درگذشت 325) [6] ، كلینی (درگذشت 329) [7] ، قاضی نعمان (درگذشت 363) [8] ، حسن بن محمد (درگذشت 378) [9] ، صدوق (درگذشت 381) [10] ، مفید (درگذشت 413) [11] ، محمد بن جریر رستم طبری امامی (درگذشت در قرن پنجم) [12] ، زمخشری



[ صفحه 36]



(درگذشت 528) [13] ، علامه طبرسی - امین الاسلام - (درگذشت 548) [14] ، ابن شهرآشوب (درگذشت 588) [15] ، سبط ابن جوزی (درگذشت 666) [16] ، ابن خلكان (درگذشت 681) [17] ، ابوالفتح اربیلی (درگذشت 693) [18] ، علامه حلی (درگذشت 726) [19] ، شهید اول (شهادت 786) [20] ، ابن صباغ مالكی (درگذشت 855) [21] ، [22] نویسندگان و محققان قرن هشتم به بعد نیز به همین منوال اصل جریان را ثبت و آن را پذیرفته اند.

این منابع روایی و تاریخی را به چهار دسته می توان تقسیم نمود. برخی از آنها جریان را مربوط به دوران خلیفه دوم، برخی به دوران خلیفه سوم و بعضی به دوران ولایت و حكومت داری امیرالمؤمنین علیه السلام دانسته اند. برخی هم خصوصیات را بیان ننموده اند، تنها به اصل جریان پرداخته اند كه به طور فشرده به بررسی این محورها می پردازیم.

الف: جریان نخست كه در منابع به چشم می خورد این است كه در دوران عمر كه ایران به دست مسلمانان فتح شد، دو تن از دختران



[ صفحه 37]



یزدگرد به اسارت مسلمانان درآمده، به مدینه منتقل شدند. در این باره می نگارند:

هنگامی كه آن دختر وارد مسجد شد، مسجد نورانی گشت و وقتی نگاه عمر به او می افتد، دختر صورت خویش را از وی پوشانده و می گوید: «اه بیروز باد هرمز!» كنایه از این كه روزگار فرزندان هرمز (هرمز پسر انوشیروان جد یزدگرد سوم) به كجا انجامیده است!

عمر پنداشت كه به وی دشنام می دهد. درصدد تنبیه وی برآمد كه امیرالمؤمنین علیه السلام وی را از آن كار بازداشت و فرمود دختر را آزاد گذارید تا كسی را به همسری برگزیند؛ آنگاه وی گشتی در میان مردان زده، حسین بن علی علیه السلام را انتخاب می نماید. علی علیه السلام از وی می پرسد، نامت چیست، می گوید «جهان شاه». علی می فرماید نه، «شهربانو». آنگاه علی علیه السلام رو به حسین نموده و می فرماید این بانو فرزندی به دامن خواهد آورد كه بهترین روی زمین خواهد بود. آنگاه شهربانو علی بن الحسین علیه السلام را به دنیا می آورد، كه به وی گفته می شود فرزند دو برگزیده، ابن الخیرتین فخیره الله من العرب الهاشم و من العجم الفارس. [23] .

ب: جریان دوم مربوط به دوران خلافت عثمان است كه عبدالله بن عامر كریز كارگزار عثمان در خراسان دو تن از دختران یزدگرد را اسیر، به حضور عثمان در مدینه می فرستد. وی یكی از آن دو را به حسن مجتبی علیه السلام و دیگری را به حسین علیه السلام بخشیده و هر دو در حال زایمان از دنیا می روند. بر اساس این نقل پرورش علی بن الحسین علیه السلام را بعد از رحلت مادر، دیگر كنیزان امام حسین علیه السلام عهده دار می شوند. [24] .



[ صفحه 38]



ج: جریان سوم كه جزئیات آن در بسیاری از منابع آمده مربوط به زمان امیرالمؤمنین علیه السلام است. در دوران وی هنگامی كه حریث بن جابر را به خراسان اعزام می دارد، او دو دختر از پادشاه زادگان را به نزد حضرت می فرستد كه یكی از آنها به همسری حسین علیه السلام در می آید. [25] بر اساس نقل دیگر امیرالمؤمنین علیه السلام با ازدواج وی با امام حسین علیه السلام موافقت نمی كند، آنان را به برخی دهقانان می سپارد. [26] منابع فراوان دیگر به خصوصیات كامل نپرداخته اند. گرچه بسیاری از آنها را می توان گفت با جریان نخست هماهنگ هستند. زیرا از آن دو دختر با عنوان دختران یزدگرد و یا كسری یاد می نمایند. [27] .

صرف نظر از تفاوت زمانی و مكانی جریان های یاد شده، تفاوت های عمده دیگری نیز مشاهده می شود. زیرا در جریان نخست ام ولد (كنیز) بودن دختران مطرح نیست. زیرا پیش از این كه آنان را كنیز برگیرند همسر انتخاب نموده اند. در جریان دوم كنیز بودن آنان مطرح می باشد، و در جریان سوم ازدواج آنان با فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام مورد تردید است.

بر این اساس معروف ترین داستان كه قرائن فراوان آن را تأیید می نماید، جریان نخست است. در صورت تثبیت این جریان، كنیز بودن مادر علی بن الحسین علیه السلام به اثبات نمی رسد. و این كه در برخی منابع



[ صفحه 39]



سخن از كنیز بودن مادر حضرت است [28] ، یا به خاطر جریان دوم است كه نقل آن بسیار اندك می باشد و یا به خاطر این است كه این دو دختر ولو به صورت رسمی كنیز نشدند، لیكن چون از اسیران بلاد كفر بودند و زمینه كنیز بودن آنان مطرح بوده، از آنان به عنوان كنیز یاد شده است. بر این اساس تثبیت جریان نخست لزوما به معنای كنیز بودن مادر علی بن الحسین علیه السلام نمی باشد. گرچه كنیز بودن شهربانو در برخی منابع مطرح است. و به همین خاطر منصور دوانیقی به محمد بن عبدالله بن حسن به عنوان نكوهش نوشت مادر امام سجاد علیه السلام كنیز بوده است، و هو لام ولد [29] و بنی هاشم هم به منصور جواب ندادند كه مادر علی بن الحسین علیه السلام شاه زاده بود نه كنیز.

از این شبهه دو پاسخ می توان داد. نخست همین نكته ای كه اشاره شد، گرچه این بانو به صورت رسمی كنیز نشد، لیكن چون از اسیران بلاد كفر بوده، زمینه كنیز بودن وی فراهم بوده، بدین خاطر از ایشان با عنوان كنیز یاد شده است. دو دیگر این كه كنیز بودن ننگ و عار به شمار نمی رود كه بنی هاشم بخواهند از آن دفاع كنند. به همین خاطر هنگامی كه امام سجاد علیه السلام با كنیزی ازدواج نمود، عبدالملك بر حضرت خورده گیری نمود كه چرا با كنیز ازدواج نموده است؛ كنیز كفو ایشان نیست. حضرت در پاسخ وی فرمودند، این كار عیب نیست. رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم با كنیز آزاد كرده خود، صفیه دختر حیی ازدواج نمود. و نیز با زینب همسر برده آزاد شده خود كه پسر خوانده حضرت هم بود، یعنی



[ صفحه 40]



زید، ازدواج كرد [30] و اصولا این پندارها، پندارهای جاهلیت است. هیچ انسان مسلمان فرومایه و پست نیست. مسلمان همتراز و كفو مسلمان است. كنیز باشد یا آزاد. كفائت مسلمان با غیر مسلمان مورد خدشه است.

در هر صورت با دسترسی به اصل جریان در منابع معتمد و نیز ویژگی های جریان یاد شده، به بررسی و تحلیل آنها می پردازیم.


[1] وقعه صفين، ص 13.

[2] طبقات الكبري، ج 5، ص 108.

[3] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 160 و 229.

[4] بصائر الدرجات، ص 325.

[5] تاريخ طبري، ج 4، ص 325.

[6] تاريخ الائمه، نقل از مجموعه نفيسه، ص 24.

[7] كافي، باب مولد علي بن الحسين (عليه السلام).

[8] شرح الاخبار في فضايل الائمه الاطهار، ج 3، ص 266.

[9] تاريخ قم، ص 196.

[10] عيون الخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 126، نقل از بحار، ج 46، ص 8.

[11] ارشاد، ج 2، ص 135.

[12] دلائل الامامه، ص 195.

[13] روضه الواعظين، ص 201.

[14] ربيع الابرار، ج 1، ص 402.

[15] مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 189.

[16] تذكره الخواص، ص 277 و 291.

[17] وفيات الاعيان، ج 3، ص 267.

[18] كشف الغمه، ج 2، ص 303.

[19] المستجاد، مجموعه نفيسه، ص 404.

[20] دروس، ص 153.

[21] الذريعه، ج 16، ص 246.

[22] فصول المهمه، ج 2، ص 211.

[23] بصائر الدرجات، ص 335. كافي باب مولد علي بن الحسين (ع)، يعقوبي، ج 2، ص 160 و 229، بدون ذكر همه ي ويژگي ها.

[24] عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 136.

[25] شرح الاخبار في فضايل الائمه الاطهار، ج 3، ص 266، اعلام الوري، ص 480، تاج المواليد (مجموعه ي نفيسه، ص 112)، كشف الغمه، ج 2، ص 303 و غيره.

[26] طبري، ج 4، ص 325.

[27] مانند ارشاد، ج 2، ص 135، دلايل الامامه، ص 195، تذكره الخواص، ص 291، مستجاد، مجموعه نفيسه، ص 404، فصول المهمه، ج 2، ص 211 و غيره.

[28] مانند طبقات، ج 5، ص 108، طبري، ج 6، ص 499، وفيات الاعيان، ج 3، ص 269، كشف الغمه، ص 303 و غيره.

[29] طبري، ج 6، ص 499.

[30] طبقات، ج 5، ص 110.